<-PostContent->

شیمی

عطربارون

خسته ام...!

دوباره سیب بچین حوا...

بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند...!

روزگاریست که شیطان هم فریاد میزند: سجده خواهم کرد؛ آدم پیدا کنید...!


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:خسته ام,,,!, | 10:12 | نویسنده : rosha |

دمش گرم ...
باران را می گویم...
به شانه ام زد و گفت: خسته ای؟
امروز را تو استراحت کن من به جایت میبارم...


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:دمش گرم ,,,, | 10:9 | نویسنده : rosha |

صفحه آخر شناسنامه زیاد مهم نیست!

بعضی اوقات باید خوب تو آینه نگاه کنی؛

ببینی هنوز زنده ای یا نه؟


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:اس عاشقانه -غمگین-هنوز زنده ای یا نه؟, | 10:7 | نویسنده : rosha |

چقدردلم تمام شدن میخواهد...

آن تمام شدن هایی که بشود نقطه سر خط...

و آنگاه دیکته تمام شود!

و من دیگر آغاز نشوم...


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:اس-عاشقانه-غمگین, | 10:6 | نویسنده : rosha |

ﺩﻳﺪﻱ ﺷﺒﺎ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻴﺸﻴﻨﻲ عکسای ﮔﻮﺷﻴﺘﻮ
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﻭ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍس ها رو می خونی ؟
ﺑﻌﻀﻴﺎ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﺩَﺕ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ . . .
ﺩَﻣَﺮ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻲ ﻣﻼﻓﻪ میکشی ﺭﻭﺕ ﭼﻮﻧﺖ ﺭﻭ ﺑﺎﻟﺶ ﮔﻮﺷﻴﺘﻢ ﺩﺳﺘﺖ . . .
ﻋﮑﺴﺎ ﺭﻭ ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ
ﺗﻮ ﺭﻭﺯ ﺯﻳﺂﺩ ﺑﺮﺍﺕ ﺟﺬﺍﺑﻴﺖ ﻧﺪﺍﺭﻥ
ﻭﻟﻲ ﺷَﺒﺎ ﺩﻳﺪَﻧﺸﻮﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻴﭽﺴﺒﻪ
ﺍﺱ ﺍﻡ اس هاﺭﻭ ﻣﻴﺨﻮﻧﻲ
ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﺍﺳﻤﺶ ﺭﻭ می بینی ﻗُﻔــــﻞ ﻣﻴﺸﻲ ﺭﻭﺵ
ﺁﺭﻩ . . . ﻳﻪ ﻣﺪﺕ ﮔﻮﺷﻴﺖ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ miss call ﻭ
sms های ﺍﻭﻥ
Call Log ﮔﻮﺷﻴﺖ ﻣﺜﻼ ” ﺍﮔﻪ ۳ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻮﺩ ، ۲
ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ۴۵ ﺩﻗﻴﻘﺶ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﻮﺩ . . .
ﻭﻗﺘﻲ ﭘﻴﺸﺖ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﻗﺒﻞ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺑﺮﺳﻪ ،
ﺁﺧﺮﻳﻦ sms ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ : ۵ ﻣﻴﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﻣﻴﺮﺳﻢ
ﻭ ﻣﻴـــــــــــــــــــــﺮَ ﻓﺖ ﺗﺎ . . . ﺭﺳﻴﺪﻱ ﺧﺒﺮﻡ ﮐﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﻫﻨﻮﺯ ﭼﺸﻤﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﺷﻪ . . .
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻲ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﻂ ﺩﺳﺘﺸﻪ ؟
ﺩﺳﺘﺶ ﻧﻴﺴﺖ ؟
ﺧﺎﻣﻮﺷﻪ . . . ﺭﻭﺷﻨﻪ ؟
ﻣﻴﺨﻮﺍﻱ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﻲ . . . ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻲ . . .
ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻴﮕﻲ ﻳﻪ SMS ﺧﺎﻟﻲ ﺑِﺪَﻡ . . .
ﺑﺎﺯَﻡ ﻏﺮﻭﺭﺕ ﻧﻤﯽ ﺫﺍﺭﻩ !
ﮐﻼﻓﻪ ﯼ ﮐﻼﻓﻪ ﺍﯼ . . .
ﮐُﻞ ﺍﻳﻦ ﭘﺮﻭﺳﻪ ﺗﻮ ۲ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﻴﮑﺸﻪ ..
۲ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻳﺎﺩﺵ ﻣﻴﻮﻓﺘﻲ ﻭ ۲ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻳﺮ ﺗﺮ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻣﻴﺒﺮﻩ . . .
ﺍﺯ ﺍﺳﻤﺶ ﮐﻪ ﺭَﺩ ﻣﻴﺸﻲ ﮐﻼ ” ﮔﻮﺷﻲ ﺭﻭ ﻣﻴﺬﺍﺭﻱ ﮐﻨﺎﺭ . . .
ﺗﺎﻕ ﺑﺎﺯ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻲ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﻣﻴﺮﻱ ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﺁﺭﻩ . . .
ﺍﮔﻪ ﻳﻬﻮ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ ﭼﻲ ﻣﻴﺸﻪ؟
ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﺒﻴﻨﻤﺶ ﺭﻓﺘﺎﺭﺵ ﭼﺠﻮﺭﻳﻪ؟
ﺍﻻﻥ ﮐُﺠﺎﺱ ؟ ﭼﻴﮑﺎﺭ ﻣﻴﮑﻨﻪ ؟
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﻦ ﻫﺴﺖ ؟
ﻧﮑﻨﻪ … ﻧﮑﻨﻪ کسی ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻴﺒﻮﺳﺘﺶ؟ !
یا بغل کس دیگست ؟!
ﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻩ . . . ﺍﯾﻦ ﺗﻮﻫﻢ ﮔﻨﺪ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻋﺼﺎﺑﺖ . . .
ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻴﺸﻪ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻧﺒﺮﻩ . . .
ﺍﺻﻦ ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻭﻥ ﺷﻤﺎﺭﺗﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﺯﻧﮓ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻲ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ +۹۸۰ . . .
ﺷﺎﻳﺪ ﺯﻧﮓ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻲ ﺳﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﻳکی دیگه از بغل دستش صداش بکنه : ﻋﺰﻳﺰﻡ کیه بهت زنگ زده ؟ ”
ﻳﻪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺳﺮ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ ﺳﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻴﺎﻱ ﺍﻭﻥ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﺩﺗﺖ . . .
ﺑﻔﻬـــــــــــــــــــــــــﻢ میدونم سخته اما بفهم . . . !


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:اس عاشقانه -غمگین, | 10:4 | نویسنده : rosha |

به تنهایی ادت دارم....
به تیکهای دوستان و اشنایان ادت دارم....
به روزهای سخت ادت دارم....
به اینکه باشی ولی نباشی ادت دارم....
به خیانت ادت دارم....
به اینکه بازیچه دستان باشم ادت دارم....
به مسخره کردن ادت دارم....
به نشستن روی نیمکت پارک و کافی شاب ادت دارم....
به انتظار کشیدن برای چیزی که دیگه هیچوقت نمیاد ادت دارم....
به وعده و وعید الکی ادت دارم....
ادت دارم دلمو بشکنن
به اینکه وایستم یک گوشه پارک به تور تصادفی با دوست جدید کمتر از خودم ببینمت ادت دارم....
کلا ادت دارم به هرچی دورمه اخه باید یک جوری وقتت پر بشه
حیف من و امسال من دختر و پسرم نداره
خربزه خوب مال گرگ بیابونه متاسفیم برای خودمون که ادم عوضی نیستیم


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:به تنهایی ادت دارم,,,,, | 10:3 | نویسنده : rosha |

باور کنید قامت حیدر(ع) خمیده است
رنگ از عذار حضرت زهرا(س) پریده است

باور کنید بغض حسن(ع) مانده در گلو
خونِ ‌دل حسین(ع) به صورت چکیده است

شهادت پيامبر اسلام تسليت باد
التماس دعا


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:باور کنید قامت حیدر(ع) خمیده است, | 10:47 | نویسنده : rosha |

خورشید به سوگ مصطفی میگرید...،
مهتاب به حال مجتبى میگرید،...
در مشهد دل چه كربلایى برپاست،....
قومى به شهادت رضا میگرید...
التماس دعا!


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:خورشید به سوگ مصطفی میگرید,,,،, | 10:37 | نویسنده : rosha |

السلام علیک یا امام حسن مجتبی(ع)
حتما تو نيز جنس غمت فرق ميکند
آشفتگي زلف خمت فرق ميکند
محتاج دستهاي کريمانه ات،کرم
از بس که شيوه ي کرمت فرق ميکند
"بس اتشي ز اخگر الماس ريزه ها..."
اين بيت شعر محتشمت فرق ميکند
تو "مادري" و بي حرمي ارث مادري ت
معلوم شد چرا حرمت فرق ميکند
زهرا‎)‎س)جواب سينه زنان تو را دهد
مزد غلامي علمت فرق ميکند
آقا ميان کوچه چه ديدي که بعد از آن
وقت عبور هر قدمت فرق ميکند
دمهاي آخري تو "لا يوم ... " بوده است
اي نوحه خوان که شور دمت فرق ميکند
يک بار خواندي و جگرت پاره پاره شد
پس اين تويي که جنس غمت فرق ميکند


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:پس اين تويي که جنس غمت فرق ميکند, | 10:31 | نویسنده : rosha |

 

 

 

 

عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

 

 

 

چـــــرا آب به گلــــدان نرسیده است؟ چـــــرا لحـــظه بــــاران نرســــیده اســـــت؟

 

 

 

به هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است به ایمان نرسیده است

 

 

 

و هنــــوزم که هنــــــوز است غــــــم عشــــــق به پـــــایـــــان نرســـــیده اســــت

 

 

 

بگو حافظ دلخسته ز شــــیراز بیــــاید بنویســـــد که هنوزم که هــــنوز است

 

 

 

چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده است،چرا کلبة احزان به گلستان نرسیده است،

 

 

 

دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،

 

 

 

زمین مُرد خـــــداوند گواه است، دلـــــــم چشــــــم به راه اســـــت که در حسرت یک پلک نگاه است،

 

 

 

ولی حیف نصیبم فقـــــــط آه است...

 

 

 

تویی آیینه، روی من بیچاره سیاه است و جا دارد از این شرم بمیرم که بمیرم

 

 

 

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس تو کجایی گل نرگس؟

 

 

 

به فدای، نفس های غریب تو که آغشته به حزن است

 

 

 

ز جنس غم و ماتم زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته

 

 

 

دست روی کدامین غم عظما به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم

که به جای غم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت،

نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای رُخت

ای صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی آجرک الله

عزیز دو جهان یوسف در چاه کنون شعله آه تو شود حس تو کجایی گل نرگس؟

 

 

 

 

دل ما سوخته از آه نفس های غریبت، دلمان بال کبوتر شده خاکستر پرپر شده همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس، گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی به همان صحن و سرایی که شما زائر آنید

 

 

و خلاصه شود ایا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب وبلایی

 

 

به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد، نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزلی تاب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره،

 

 

مگر این عاشق بیچارة دلدادة دلسوخته ارباب ندارد؟

 

 

گریه کن گریه و خون گریه کن

 

 

آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان است کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم

 

 

و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است و این بحر طویل است.

 

 

بگذار که قبلش بنویسم که ببخشید مرا یوسف زهرا، در این مخمل خون بر تن تبدار حروف است

 

 

که این روضه مکشوف لهوف است،

 

 

عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج زن آب فرات است ،

 

 

به ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است، ولی حیف که ارباب قتیل العبرات است

 

 

ولی حیف که ارباب اسیر الکربات است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنة آب است

 

 

و زنی محو تماشاست ز بالای بلند الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال سپس آه که الشمر ...

نه نه خدایا چه بگویم که دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرد از تپش روضه که خود غرق عزایی تو خودت کرب وبلایی قَسَمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی تو کجایی تو کجایی...


برچسب‌ها:

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 34 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.